تکنــــــــــــــازدانلود

تکنــــــــــــــازدانلود

هک وامنیت -جوک وسرگرمی-تکنولوژی-اخبــــــار
تکنــــــــــــــازدانلود

تکنــــــــــــــازدانلود

هک وامنیت -جوک وسرگرمی-تکنولوژی-اخبــــــار

ترکیب هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء، فرصت است یا تهدید؟

یکی از اجزای مهم هوش مصنوعی، که یکی از هراس‌آورترین ویژگی‌هایش نیز محسوب می‌شود، توانایی ماشین‌ها برای انجام دادن کارها بدون نیاز به دخالت انسان است.

یکی از اجزای مهم هوش مصنوعی، که یکی از هراس‌آورترین ویژگی‌هایش نیز محسوب می‌شود، توانایی ماشین‌ها برای انجام دادن کارها بدون نیاز به دخالت انسان است.

به گزارش تکنـــــــــــــــازدانلود: وقتی استیفن هاوکینگ، بیل گیتز و ایلان ماسک روی چیزی توافق نظر داشته باشند، قطعاً می‌ارزد که به آن مساله توجه بیشتری کنیم.

هر سه نفر در مورد خطرات احتمالی که هوش مصنوعی ممکن است به بار بیاورد هشدار داده‌اند. هاوکینگ که برجسته‌ترین فیزیکدان دنیا محسوب می‌شود معتقد است توسعه‌ی کامل هوش مصنوعی ممکن است به پایان نژاد بشر منجر شود. ایلان ماسک که کارآفرین بزرگ دنیای فناوری و بانی پروژه‌هایی ماند تسلا و اسپیس‌ایکس است، هوش مصنوعی را بزرگ‌ترین تهدید پیش روی حیات بشر می‌داند و معتقد است بازی کردن با این مفهوم مثل احضار کردن اهریمن است. بیل گیتز هم که در زمینه‌ی فناوری شخصیت شناخته‌شده‌ای است، وقتی بحث به بیش از حد هوشمند شدن ماشین‌ها و خارج شدن کنترلشان از دست انسان می‌رسد، در جبهه‌ی افرادی قرار می‌گیرد که نگران این مساله هستند.

اما این افراد متخصص از چه چیزی می‌ترسند؟ هوش مصنوعی عمدتاً توانایی سیستم‌های کامپیوتری در تقلید از رفتار هوشمندانه انسانی تعریف می‌شود. هوش مصنوعی ممکن است شامل توانایی‌های مختلفی باشد، از جمله تشخیص تکلم، تصور دیداری، تصمیم‌گیری و ترجمه کردن از زبانی به زبان دیگر. کامپیوتر دیپ بلو که گری کاسپاروف را در مسابقه شطرنج مغلوب کرده بود و ابرکامپیوتر واتسون که بر بهترین بازیکن جئوپاردی دنیا غلبه کرده بود همه نمونه‌هایی از هوش مصنوعی بودند. در سینما، او، فیلم آخر اسپایک جونز را داریم که در آن بازیگر نقش اول مرد به سیستم عامل خود با صدای اسکارلت یوهانسن دل می‌بازد. به زودی نیز در فیلم چپی یک روبات پلیس مسروقه را خواهیم دید که برنامه‌ریزی شده تا تصمیمات آگاهانه بگیرد و احساسات داشته باشد.

یکی از اجزای مهم هوش مصنوعی، که یکی از هراس‌آورترین ویژگی‌هایش نیز محسوب می‌شود، توانایی ماشین‌ها برای انجام دادن کارها بدون نیاز به دخالت انسان است. برای مثال یک کامپیوتر با این توانایی می‌تواند در صورت برخوردن به یک مشکل یا محدودیت خود را بازنویسی کند. به عبارت دیگر خودش برای خودش فکر کند و براساس تفکراتش تصمیم بگیرد.

نیازی به گفتن نیست که در دنیای فناوری افرادی هستند که دید مثبت‌تری نسبت به هوش مصنوعی و آینده‌ی آن دارند. بنا به نظر کوین کلی، موسس مجله‌ی وایرد، قرار نیست آینده پر از کامپیوترهای قاتل مانند هال در فیلم ۲۰۰۱: اودیسه فضایی باشد. دنیایی که کلی می‌بیند بیشتر شبیه خدمات وب آمازون است: راهی ارزان و هوشمندانه که در پس‌زمینه زندگی ما پیش خواهد رفت. به نظر او هوش مصنوعی همان تاثیری را بر زنده شدن اشیا خواهد گذاشت که الکتریسیته صد سال پیش ایجاد کرد. او معتقد است هر چیزی که صد سال پیش به واسطه اختراع الکتریسیته دگرگون شد پس از پیشرفت هوش مصنوعی دوباره دگرگون خواهند شد: «مدل تجاری هزار استارت‌آپ بعدی تا حدود زیادی مشخص است. کلمه X را از اول طرح برداشته و به جایش AI می‌گذارند.»

internet-of-things

کلی نگرانی‌ها راجع به هوش مصنوعی را درک می‌کند. به گفته او «با پیشرفت هوش مصنوعی شاید ناچار شویم به دنبال راه‌هایی برای جلوگیری آگاهی در ابزارها شویم و در تبلیغات خدمات هوش مصنوعی کلمه‌ی بدون آگاهی به چشم خواهد خورد.»

به موازات پیشرفت‌های غیرطبیعی هوش مصنوعی، پیشرفت‌هایی خارق‌العاده در حوزه‌ای پیش آمده که به آن اینترنت اشیاء اطلاق می‌شود. این مفهوم را می‌توان این گونه تعریف کرد: پدید آمدن اشیاء، حیوانات و حتی افرادی بی‌شمار دارای دستگاه‌هایی قابل شناسایی ویژه خود که بدون سیم و به واسطه اینترنت به هم متصل هستند. این «گره‌ها» می‌توانند بدون نیاز به دخالت انسان با هم اطلاعات رد و بدل کنند. تخمین زده می‌شود تا سال ۲۰۲۰ حدود ۵۰ میلیارد تا از این دستگاه‌ها وجود داشته باشند. ترموستات‌های نست، ماشین‌های لباسشویی مجهز به وای‌فای و خودروهای دارای سنسورهای داخلی که می‌توانند از تصادفات اجتناب کرده و خودشان را پارک کنند، بعضی از نمونه‌های امروزی این قبیل دستگاه‌ها محسوب می‌شوند.

کمیسیون فدرال تجارت آمریکا در مورد مسائل امنیت و حریم خصوصی اینترنت اشیاء مدام تحقیق می‌کند و از شرکت‌ها می‌خواهد تا بهترین اقدامات و فرآیندها را جهت به حداقل رساندن جمع‌آوری داده‌ها و جلب اعتماد مصرف‌کنندگان به این محیط شبکه‌ای جدید به کار ببندند.

تیم اورایلی که برای اولین بار لفظ وب ۲.۰ را به کار بست، اینترنت اشیاء را مهم‌ترین پیشرفت آنلاین تا به این جا می‌داند. به نظر او نام این مفهوم کمی گمراه‌کننده است، چرا که کارکرد این مفهوم در واقع پیشرفت وضعیت انسان است. به نظر اورایلی دستگاه‌های ما باید از تمام جهات از ما جلو بزنند و گوگل ناو به عنوان نوعی «دستیار شخصی هوشمند» را مثال این فناوری می‌داند.

اما هنگامی که میلیون‌ها دستگاه این‌چنینی به ماشین‌های هوشمند متصل می‌شوند، در واقع ترکیب اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی چگونه خواهد بود؟ آیا این ترکیب به پایان تمدن امروزی منتهی خواهد شد؟ آیا کامپیوترهای هوشمند ما به چیپ‌هایی که در اشیای مختلف قرار می‌دهیم دستورات خصمانه خواهند داد؟ شاید هم این مرحله از آن مراحلی است که ممکن است هم نتایج مثبت داشته باشد و هم نتایج منفی، مانند مهار کردن انرژی بخار یا شکافتن اتم. یا شاید یعنی به یک گام مهم در تکامل ما به عنوان یک گونه، اما بدون نیاز به نگرانی خاصی؟

پاسخ به این پرسش شاید در تفکرات ما راجع به مساله آگاهی نهفته باشد. می‌دانیم آگاهی به عنوان یک مفهوم و نیز به عنوان یک تجربه به راحتی قابل توصیف نیست. همه می‌دانیم دارای آگاهی هستیم (یا دست کم چنین تصوری داریم)، اما دانشمندان نمی‌توانند ثابت کنند که ما انسان‌ها از آگاهی برخوردار هستیم. دانشمندان از توصیف ماهیت آگاهی و نحوه‌ی ایجاد آن نیز ناتوان هستند.

لغت‌نامه‌ها آگاهی را باخبر بودن از وجود خود تعریف می‌کنند و آن را نوعی «دانش درونی» می‌دانند که از احساسات، عواطف و افکار تشکیل شده است. تنها کمی بیش از بیست سال پیش، یک فیلسوف استرالیایی به نام دیوید چالمرز با مطرح کردن مساله دشوار خودآگاهی در حلقه‌های فلسفی سروصدایی به پا کرد. سوال او این بود که چگونه ماده خاکستری درون سر ما منجر به چنین تجربه‌ای رازآلود می‌شود. چه چیزی باعث می‌شود ما از یک روبات بسیار کارآمد که شاید از هوش مصنوعی برخوردار باشد متفاوت باشیم؟ آیا ما انسان‌ها تنها موجودات دارای خودآگاهی هستیم؟

برخی دانشمندان معتقدند خودآگاهی نوعی توهم و کلک مغز است. اما بقیه بر این باور هستند که هرگز نمی‌توانیم از پس حل کردن مساله خودآگاهی برآییم. تعداد کمی از دانشمندان عصب‌شناس نیز بر این باورند که ممکن است روزی این معما را حل کنیم، به خصوص که در حال حاضر پذیرفته‌ایم ممکن است کامپیوترها یا اینترنت روزی به خودآگاهی برسند.

اولیور بورکمان در مقاله‌ای مفصل به این اشاره کرده بود که بنا به نظر چالمرز و برخی دیگر تمام چیزها در دنیا ممکن است خودآگاه باشند یا دست کم توانایی خودآگاهی داشته باشند، به شرطی که اطلاعاتی که در اختیار دارند به شکلی کارآمد به هم متصل باشند. بنابراین آیا ممکن است یک آیفون یا یک ترموستات نیز خودآگاه باشند؟ اگر چنین چیزی ممکن است، آیا ما در میانه‌ی یک شبکه‌ی خودآگاه قرار داریم؟

در اوایل دهه نود میلادی، جینفر کاب کریزبرگ، متنی تاثیرگذار برای وایرد نوشت با عنوان «کره‌ای با پوششی از یک مغز». او در این مطلب دستاوردهای یک دیرینه‌شناس گمنام به نام پیر تیلار دشاردن را توصیف کرد که پنجاه سال پیش در آن به یک حوزه جهانی از تفکر یا «اتحاد زنده‌ای از یک بافت» اشاره شده بود که شامل افکار، تجربه ها و احساسات جمعی ما است.

تیلهارد این مفهوم را «ذهن‌کره» می‌خواند (یا همان Noosphere که noo در یونانی به معنی ذهن است). او این مفهوم را گامی تکاملی ورای دنیای فیزیکی ما (خاک‌کره) و دنیای زیستی (زیست‌کره) می‌دانست. اتصال منابع اطلاعاتی وجودی، چه مبتنی بر نورون‌ها باشد و چه الکترونیکی محسوب شود، باعث به وجود آمدن خودآگاهی می‌شود. دشاردین معتقد بود با افزایش تنوع ارتباط‌های عصبی، تکامل منجر به ایجاد خودآگاهی عظیم‌تری می‌شود.

بنابراین شاید نباید چندان در این مورد نگران باشیم. شاید تنها در زمینه‌ی هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء نیست که نزدیک به تحولی شگرف هستیم و شاید چنین تحولی در زمینه‌ی درک ما از مساله خودآگاهی نیز نزدیک است. اگر بتوانیم مسائل مربوط به اعتماد، امنیت و حریم خصوصی در رابطه با هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء را حل کنیم، شاید بتوانیم قدمی انقلابی و تاریخی برداریم. شاید ایده‌ی تیلهارد راجع به «لایه‌ی متفکر» به هم متصل در واقع همان وب ما باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.