تکنــــــــــــــازدانلود

تکنــــــــــــــازدانلود

هک وامنیت -جوک وسرگرمی-تکنولوژی-اخبــــــار
تکنــــــــــــــازدانلود

تکنــــــــــــــازدانلود

هک وامنیت -جوک وسرگرمی-تکنولوژی-اخبــــــار

اسکندر برای چه لشکرکشی می کرد؟

تکنـــــــــــــــازدانلود: اسکندر مقدونی شخصیت دوگانه ای در تاریخ دارد. خیلی ها او را فرمانده ای حکیم و بزرگوار می دانند و دیگران او را خونریزی بی رحم معرفی می کنند. حتی در ایران باستان هم چنین نگاه دو گانه ای به او وجود داشت. از یک سو او را اسکندر نفرین شده می نامیدند و از سوی دیگر درباره او اسکندرنامه ها می نوشتند.

یکی از ماجراهای جالبی که درباره اسکندر تعریف می کنند داستان فتح یکی از شهر های آفریقایی است. اسکندر پس از یک جنگ تمام عیار و بعد از اینکه همه مردان شهر را در نبرد کشت، وارد شهری شد که فقط زنان و کودکان در آن بودند. اسکندر در شهر با سربازانش جشن پیروزی گرفت.
در میدان جشن اسکندر به یکباره فریاد زد و نان خواست، پس از چند دقیقه یکی از زنان شهر، یک سینس زرین پوشیده از جواهرات با تکه ای نان در وسط آن برای او آورد.
اسکندر فریاد زد: من که نمی توانم طلا بخورم؛من نان خواستم!. زن نگاهی به او کرد و جواب داد: اسکندر در قلمرو خود نان نداشت؟لازم بود برای نان این راه دراز را بپیماید؟.

به دورستی مشخص نیست که واکنش اسکندر به این جواب زیرکانه چگونه بود ولی می گویند پیش از اینکه برای ادامه کشور گشایی هایش از شهر خارج شود دستور داد روی یک تخته سنگ حک کنند: من،اسکندر کبیر،تا آفریقا آمدم تا از این زن بیاموزم.

البته منظور این نیست که اسکندر کار خوبی کرد و فکر هم نمی کنیم برای یاد گرفتن لازم باشد این همه راه بری و آدم بکشی! 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.