4 وبلاگ نویس زن که توانستند علایقشان را به پول تبدیل کنند !

می خواهیم شما را با 4 زن آشنا کنیم که توانستند وبلاگ های خود را به یک فرصت شغلی پر درآمد تبدیل کنند، در ابتدا نوشتن از موضوعات مورد علاقه ، فقط یک سرگرمی برای آنها بود اما پس از مدتی به کار تمام وقت آنها تبدیل شده است !!!

آیا تا به حال درباره کنارگذاشتن کارروزانه خود خیال پردازی کرده اید ؟ به اینکه بدون دغدغه و فشارهای ناشی از کار دفتری روی چیزی که واقعا دوست دارید تمرکز کنید و درباره آن حرف بزنید ، هرچیزی که هست ، آشپزی ، مسافرت ،و یا حتی بچه ها ... زندگی به عنوان یک بلاگر وسوسه انگیز است ، چرا که فرصت کاوش درباره موضوعاتی که قلب شما را به تپش وا می دارد را به شما می دهد، ساعت کارتان دست خودتان است و ممکن است پول زیادی دربیاورید


Andrea Tomkins(آندرئا تامکینز)

A Peak Inside the FishBowl

سال 1999 ، آندرئا تامکینز دراتاوا، باداشتن یک بچه در خانه بود ، در حالی که احساس جدا شدن از جامعه داشت و نیاز داشت به نوعی خلاقیت خود را بروز دهد . او می گوید : " من می خواستم تا داستان های کودک شیرینم را به دیگران بگویم "
او یک بلاگ راه اندازی کرد که واقعا درباره زندگی روزانه اش با کودک و شوهرش مارک بود : مشکلات پدرو مادر بودن ، فعالیت های خانواده و خوردنی هایی که دوست داشت برای آنها درست کند و ... در نهایت او توانست 10 خواننده پیدا کند که شامل شوهرش ( قاعدتا !!) ، خواهر شوهر و مادرش هم می شد . در ابتدا تصور نمی کرد که بتواند از وبلاگش درآمدی داشته باشد .در واقع او 9 سال صبر کرد تا توانست برای وبلاگش تبلیغ بگیرد اما با اولین تبلیغ بقیه نیز به سمتش سرازیر شد.
حالا پس از 12 سال از شروع کارش ، بلاگ تامکینز به یک منبع درآمد تبدیل شده است با 58000 بازدیدکننده در ماه و 2000 دلار درآمد !!! علاوه بر همه اینها فرصت های شغلی جدیدی را نیز برای او به ارمغان آورده ، او حالا برای وب سایت ها و نشریات دیگر نیز می نویسد .




Elan Morgan ( الن مورگان )

Schmutzie.com

الن مورگان اعتبار وبلاگش را مدیون تحول زندگی خود است . این وبلاگ حاوی نصایح فوق العاده در پیچیدگی های زندگی است . او می گوید : درهر مسئله مهمی ، از طریق نوشتن با آن مقالبه می کردم .
از آن زمان به بعد موفق به غلبه بر اعتیاد به الکل، افسردگی، سیگار کشیدن و سرطان شد ،البته همراه با خوانندگان خود که نقش شنوندگان و پشتیبانانی عالی را به عهده داشتند !!! مورگان می گوید:" من یک فرد مذهبی نیستم اما یک چیز که از مذهب یاد گرفتم این است که، (در آغاز کلمه بود) ، من واقعا به قدرت نوشتن به طور آشکار درباره اینکه چه کسی هستی و چه می کنی اعتقاد دارم .
در سال 2003، زمانی که مورگان شروع به وبلاگ نویسی کرد ، مدیر فروشگاه یک هتل بود و سعی می کرد تا عادت به نوشتن را تقویت کند . او نام وبلاگش را Schmutzie گذاشت که نامی بود که مادرش با آن صدایش می کرد.
اما پس از گذشت دو سال ، مورگان متوجه شد که وبلاگ او که مانند یک دفتر خاطرات بود خوانندگانی فراتر از شوهرش و دوستانش دارد ، حالا به جایی رسیده که 30،000 تا 50،000 خواننده در هر ماه دارد .او می گوید :" در ابتدا عجیب و غریب بود "، " نوشتن سخت به نظر می رسید وقتی آگاه شدم که کسانی هستند که من نمی شناسم و نوشته هایم را می خوانند ."
در پایان، هر چند، مخاطبان در حال رشد او ، الهام بخش او برای ارتقا وبلاگش به پله ای بالاتر بودند ، او شروع به صرف زمان بیشتری برای نوشتن کرد . علاوه بر این، او قالب های رایگانی در اینترنت پیدا کرد و شروع به طراحی وبلاگ خود کرد . او می گوید: "من تا به حال هیچ تجربه طراحی نداشتم ، من فقط جستجو و بازی می کردم تا زمانی که توانستم آنچه را که می خواستم ایجاد کنم ."
در نوامبر 2011، مورگان توانست شغل پاره وقت خود را در یک مغازه کفش فروشی رها کند و کارش را به عنوان یک طراح وبلاگ ومشاور تمام وقت شروع کند. اوحالا کلی کار رزرو شده دارد و مردم را در لیست انتظار قرار می دهد !! او همچنان با علاقه به نوشتن در وبلاگش ادامه می دهد .



Aimee Wimbush-Bourque (امی ویمبوش برگ )

Simple Bites.net

شش سال پیش، امی ، شغل خود را به عنوان یک آشپز حرفه ای رها کرد تابه عنوان مادر به مراقبت ازفرزند تازه متولد شده اش Noah بپردازد. سه سال بعد، پسر دوم، ماتئو به دنیا آمد.او علاقه اش به آشپزی را در پخت شام لذیذ برای شوهرش، دنی، و بچه ها محدود کرد .حالا او 33 سال داشت و در انتظار یک دختر بچه بود. او می گوید "آنها تقریبا از همه چیزهایی که من می پختم متنفر بودند ." بنابراین او سرخوردگی اش را به یک وبلاگ منتقل کرد و نامش را High Chair گذاشت .او وبلاگش را با خوراکی هاو عکس غذاهایی که برای خانواده اش می پخت پر کرد .
درست است که پسران او تحت تاثیر غذاهای خوشمزه او قرار نگرفتند ، اما در مورد خوانندگانش قطعا اینطور نبود . در سال اول وبلاگ نویسی، او تا 4000 بازدید درماه داشت . علاوه بر این، او موفق به جذب شرکت Oxenreider شد که می خواست برای گسترش نام تجاری خود یک وبلاگ مواد غذایی به نام Simplebites ایجاد کند . آنها می خواستند امی آن را بنویسید.
در حال حاضر Simplebites.net دارای 11،000 مشترک و 325.000 تا 350.000 بازدید در هر ماه است.
Heather Greenwood Davis ( هدر گرینوود دیویس)

Globetrotting Mama.com

در 30 ژوئن 2011 ، هدر گرین وود دیویس، شوهرش اسماعیل ، و پسرانش، اتان و کامرون، خانه خود را در تورنتو برای سفری طولانی ترک کردند. در زمانی که آنها تابستان امسال به خانه برگشتند ، به شش قاره جهان، از جمله آسیای جنوبی، امریکا و اروپا سفر کرده بودند . افراد خانواده در جزایر گالاپاگوس با کوسه ها شنا کرده بودند ،از دیوار بزرگ چین دیدن کرده و به سفری اکتشافی در نامیبیا(آفریقا )رفته بودند .
چطور یک خانواده طبقه متوسط تورنتو از پس چنین هزینه ای برآمدند ؟ اسماعیل در شغل خود به عنوان بازرس بهداشت عمومی برای چهار سال اضافه کار می کردتا برای پنجمین سال حقوق دریافت کند . و در حالی که آنها در سفر بودند ، هدر 39 ساله ، نوشتن آزادانه برای نشریاتی مانند تورنتو استار و بودجه سفر را ادامه می داد . در تابستان 2010، او سایتی به نام Mama Globetrotting را راه اندازی کرد او می گویدکه این سایت باعث شد تا سردبیران نشریات ببینند که چه کارهایی توسط این خانواده انجام شده است و مقالات متعددی بر این اساس نوشته شد . همچنین شرکت های زیادی با ارائه محصولات و یا خدمات، از جمله گردشگری تایلند ، موتورولا و راجرز ارتباطات خواستار تبلیغ در سایت شدند.
همه اعضای خانواده دیویس مقالات ، عکس ها و فیلم های کوتاه خود درباره سفرشان را در وبلاگ قرار می دادند . در واقع یکی از ملموس ترین پست ها توسط اسماعیل نوشته شده بود ، او در یکی از مناطق فقیر تورنتو بزرگ شده بودواز امکانات محدودی برخوردار بود و نوشت :" من می خواستم به پسرانم نشان دهم که زمین بازی آنها به وسعت جهان است "
از زمان راه اندازی Globetrotting Mama ، تعداد بازدید کنندگان به طور چشمگیری افزایش یافته است ، از حدود 300 نفر در هر ماه به بیش از 15،000نفر. مدارس مختلف، از تورنتو تا نیویورک از سفر آنها استفاده کردند تا آموزش موضوعاتی مثل جغرافیا و تاریخ به دانش آموزان جالب تر شود . این خانواده همچنین با حضور دریک تلویزیون کانادا یی ، دیگران را به دنبال کردن رویاهای خود، مسافرت و چیزهای دیگر تشویق کردند . "ما روی زندگی بسیاری اثر گذاشتیم و این به خودی خود یک پاداش بزرگ است."