خلاف تلاشهای سایر کشورها برای کسب بخش کوچکی از سلطه اطلاعاتی، به نظر میرسد که واشنگتن در مورد ترویج مبهم آنچه که «آزادی اینترنتی» میخواند دچار مشکل شده است.
برخلاف معروفیت پکن و مسکو در محدود کردن دسترسی آنلاین شهروندان خود، سلطهجویی دیجیتال را باید از آن آمریکا دانست.
تکنــــــــــــــــــازدانلود: گزارشات اخیر حاکی است که چین محدودیتهای بیشتری را روی جیمیل اعمال کرده است و گریزگاههایی چون Outlook و اپلمیل نیز، که سالها امکان بکارگیری بخش زیادی از قابلیتهای این سرویس را برای کاربران چینی فراهم مینمودند، بسته شدهاند. اگرچه برخی از این محدودیتهای جدید بطور مرموزی برداشته شدهاند اما این امر کاربران چینی را وادار به استفاده از ابزارهای پیشرفتهتری برای دور زدن محدودیتها کرده است. کسانی که به هر دلیلی قادر یا مایل به بکارگیری چنین ابزارهایی نیستند تنها به سرویسی که توسط یک شرکت چینی داخلی اداره میشود دسترسی خواهند داشت و این همان هدفی است که دولت چین دنبال میکند.
ایجاد اینگونه اختلالهای کوتاه مدت و بلند مدت در اتصال به جیمیل، در واقع بخشی از تلاشهای گستردهای است که چین در راستای کاهش وابستگی شهروندان خود به سرویسهای ارتباطی آمریکایی و در نتیجه حاکمیتبخشی به تکنولوژی خود انجام میدهد. پس از اینکه در جریان فیلم مصاحبه و هک شدن شرکت سونی، کره شمالی بطور موقت شاهد قطع شدن دسترسی اینترنت خود شد، حاکمیت دیجیتال به یکی از مهمترین موضوعات سال ۲۰۱۵ تبدیل گردید.
نه تنها چینیها، بلکه دولت روسیه نیز، فرایند مشابهی را در دستور کار خود قرار داده است. بنا به قانونی که از تابستان گذشته اعمال شده، همه شرکتهای اینترنتی ملزم هستند که اطلاعات شهروندان روسی را روی سرورهای داخلی کشور ذخیره نمایند و این امر شرکت گوگل را آماده منحل کردن عملیات مهندسی خود در مسکو نموده است. موفقیت اخیر کرملین در واداشتن فیسبوک به بلوک کردن صفحههایی که در حمایت از فعال سیاسی متهم، الکسی نوالنی، فراخوان اعتراض داده بود، نشان میدهد که دولت روسیه به سرعت در حال بدست گرفتن مجدد کنترل فعالیتهای دیجیتال شهروندان خود است.
با وجود تمام این مسائل، گوگل کماکان در حال گسترش خود در دیگر نقاط جهان بوده و ساختارهای ارتباطی فراتر از خدمات ساده پست الکترونیکی را فراهم میکند. بنابراین نمیتوان گفت که تلاشهای چین و روسیه باعث شکست شرکت گوگل شده است. بعنوان مثال، در حالیکه کشورهای آمریکای جنوبی برنامههایی را در جهت مخالفت با نفوذ NSA از طریق ایجاد یک شبکه فیبر نوری به منظور کاهش وابستگی به آمریکا آغاز کردهاند، گوگل یک سرمایهگذاری ۶۰ میلیون دلاری را روی ایجاد یک کابل زیردریایی برای اتصال برزیل به فلوریدا انجام داده است. گرچه هدف اصلی این سرمایهگذاری ارائه سرویس بهتر به کاربران ساکن برزیل عنوان شده، اما در واقع این عمل را باید تذکر قدرتمندی برای یادآوری این امر دانست که امروزه دیگر گوگل صرفاَ یک شرکت پست الکترونیکی و جستجو نیست بلکه دستگاهها، سیستم عاملها و حتی ارتباطات را نیز اداره میکند و بنابراین رهایی از چنگال تکنولوژی آمریکا نیازمند اعمال یک استراتژی چندبعدی است که به سادگی امکانپذیر نخواهد بود.
با توجه به عدم پایبندی روسیه و چین به اصول آزادی بیان و خواستههای مردمی، به نظر میرسد که تمایل این کشورها برای کسب حاکمیت اطلاعاتی چیزی جز بدست آوردن ابزاری دیگر برای سانسور و کنترل نیست. حتی دولت ملایم و بیخطری چون برزیل هم وقتی ایده الزام شرکتهای آمریکایی به ذخیره محلی دادهها را مطرح کرد، هرچند که نهایتا از این عقیده دست کشید، به سختگیری بیش از حد متهم شد.
به هر حال باید گفت که عملکرد روسیه، چین و برزیل تنها پاسخی است به تدابیر سلطهجویانه آمریکا. در واقع آمریکا با فراموش کردن اعمال خود در گذشته ادعا میکند که اینترنت یک ابزار خنثی و بینالمللی است که هرگونه تلاشی در جهت دوری از آن منجر به نوعی «بالکانیزاسیون» است. حال آنکه برای بسیاری از کشورها نه تنها این امر به معنای بالکانیزاسیون نیست بلکه صرفاَ در جهت مخالفت با پدیده آمریکایی شدن تلقی میشود.
شرکتهای آمریکایی نیز در این زمینه همیشه نقش مبهمی ایفا کردهاند. آنها از یک طرف با ایجاد ابزارها و زیرساختهای بسیار کارآمد خود را به گونهای در سایر کشورها تثبیت میکنند که عملاَ قطع همه وابستگیها نسبت به خود را برای آن کشورها بسیار مشکل و پرهزینه میسازند و از سوی دیگر چیزی جز نماینده امپراطوری آمریکا نیستند. به ویژه بعد از افشاگریهای ادوارد اسنودن، که به وضوح اتحاد بین تجارت و مصالح دولتی آمریکا را نشان داد، با وجود اینکه در واقعیت اکثر مصالح شرکتهای آمریکایی همسو با دولت واشنگتن است، این شرکتها دائما مجبور هستند بیطرفی خود را اثبات کرده و برای این منظور حتی گاهی دولت خود را به دادگاه بکشانند. این امر در واقع دلیل روشنی است برای درخواست آزاد و بیواهمه دره سیلیکون از دولت اوباما برای حفظ حریم شخصی در اینترنت.
واضح است که اگر شرکتهای اینترنتی بهعنوان گروههای سازشگر دیده شوند، تجارت آنها به خطر میافتد. بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۴ دولت آلمان قرارداد خود را با شرکت آمریکایی ورایزون، به دلیل تردید در به اشتراکگذاری دادهها بین این شرکت و NSA، لغو کرد و با شرکت آلمانی تلکام قرارداد بست. دلیل این امر، به گفته یکی از سخنگویان دولتی آلمان، بدین صورت عنوان شد که «دولت فدرال قصد دارد سلطه تکنولوژیکی خود را دوباره بدست آورد و به همین دلیل هم ترجیح میدهد با شرکتهای آلمانی کار کند.»
به منظور درک میزان دورویی آمریکا در زمینه سلطهجویی اطلاعاتی بد نیست به کشمکش فعلی بین مایکروسافت و دولت آمریکا نگاهی بیاندازیم که در آن دادستانهای آمریکایی اصرار دارند که تنها با صدور حکم میتوانند اطلاعات مربوط به ایمیلهایی که روی سرورهای مایکروسافت در ایرلند ذخیره شده را بدست آورند و ذخیره شدن این ایمیلها در یک کشور خارجی هیچگونه مانعی برای این امر محسوب نمیشود. قائدتاَ برای دسترسی به چنین اطلاعاتی واشنگتن باید روال قانونی پیچیدهای را دنبال کند که معاهدات دو جانبه دولتهای درگیر این امر را نیز در بر میگیرد. اما حالا آمریکا میخواهد با نادیده گرفتن قوانین بینالمللی، دسترسی به چنین اطلاعاتی را یک امر کاملاَ محلی تلقی کند. به عبارت دیگر، به عقیده دولت آمریکا، دادهها در فضای سایبری ذخیره میشوند و فضای سایبری مرز نمیشناسد! در واقع استدلال دولت آمریکا برای این ادعا این است که در نظر گرفتن محل ذخیرهسازی دادهها امری نامربوط بوده و مسأله حائز اهمیت این است که این دادهها کجا مورد دسترسی قرار میگیرند. این امر از یک سو باعث درگیری دادگاهی مایکروسافت و سایر ابرقدرتهای تکنولوژی با دولت آمریکا گردیده، که تاکنون موفقیت چندانی هم حاصل نشده است، و از سوی دیگر موجب شده تا دولت ایرلند و تنی چند از سیاستمداران اروپایی از مایکروسافت روی برگردانند.
بطور خلاصه دولت آمریکا اصرار دارد که صرفنظر از محل ذخیرهسازی دادهها و صرفاَ به این دلیل که این دادهها توسط شرکتهای آمریکایی مدیریت میشوند، باید به آنها دسترسی داشته باشد. حال تصور کنید اگر بهطور مشابه، دولت چین بدون توجه به محل سکونت کاربران، درخواست دسترسی به دادههایی را داشت که از طریق دستگاههای ساخت این کشور مبادله میشوند، چه بلوایی به راه میافتاد. حال تفاوت بین کشورهایی مثل چین و روسیه با آمریکا مشخص میشود: چین و روسیه میخواهند قادر به دسترسی به دادههایی باشند که توسط شهروندان خود آنها و درخاک آنها تولید شده، در حالیکه آمریکا مدعی دسترسی به دادههای مربوط به همه افراد از هر نقطههای از جهان است، به صرف اینکه مدیریت این دادهها توسط شرکتهای آمریکایی صورت میپذیرد.
برخلاف تلاشهای سایر کشورها برای کسب بخش کوچکی از سلطه اطلاعاتی، به نظر میرسد که واشنگتن در مورد ترویج مبهم آنچه که «آزادی اینترنتی» میخواند دچار مشکل شده است. به عبارتی باید گفت که موضعگیری دولت آمریکا در رابطه با نظارت دیجیتال و آنلاین کشورهایی مثل روسیه، چین یا ایران، به ویژه وقتی آمریکا خود بیش از همه این کشورها درگیر این مسأله است، قابل توجیه نیست.
به هر حال به هر دلیلی که روسیه و چین کنترل بیشتری را روی داشتههای دیجیتال خود اعمال میکنند، باید اظهار داشت که عکسالعمل آنها متناسب با تلاشهای سلطهجویانه واشنگتن در بهرهگیری از این واقعیت است که بخش عظیمی از زیرساختههای ارتباطی جهان توسط دره سیلیکون اداره میشود. بنابراین آزادی اینترنتی یکی در گرو امپریالیسم اینترنتی دیگری است.