
آن طور که بروبچه های جمعیت نوشته بودند، بخشی از مبلغ هم قبلا جمع آوری شده بود:«خوشبختانه با تلاش های صورت گرفته توسط گروه های رابط، خانواده مقتول رضایت داده است که حاضر است در قبال دریافت 190 میلیون تومان دیه او را ببخشد و از قصاص او بگذرد.بخشی از این مبلغ تاکنون توسط خیرین تامین شده و هنوز 130 میلیون تومان دیگر باید تهیه شود تا صفر بتواند سفری دوباره به این دنیا داشته باشد. سفری که این بار دیگر می خواهد به گونه ای دیگر بسازدش.این مبلغ را باید در دی ماه 1392 تامین کنیم.این آخرین فرصت آزادی برای اوست.»
مسئولان جمعیت، شماره حسابی هم اعلام کرده بودند تا حتی پرداخت ها هم انلاین باشد و نیازی به مراجعه حضوری نداشته باشد.
در مدت زمان کوتاهی، نه تنها همه 130 میلیون تومان پول مورد نیاز جمع می شود، بلکه حدود 50 میلیون تومان اضافی هم در حساب اعلام شده باقی می ماند تا مسئولان جمعیت شگفت زده شوند و البته صفر هم آزاد.
یک ماجرای باورنکردنی
ماجرای صفر، از ان ماجراهای عجیب است. روایت بروبچه های جمعیت امام علی(ع) از زندگی صفر این طور شروع می شد:«صفر نوجوانی 16 ساله ساکن یک محله معضل خیز و محروم بود که نادانسته خانواده دیگری را داغدار کرد.داستان تلخ زندگی «صفر» از محله ای محروم شروع می شود و از خانه ای که فقر و تنگدستی را قرین خود دارد.صفر نوجوانی از محله ای است که خشونت آنجا عادی شده است. گذاشتن چاقو در جیب برای بازی کودکان عادی است. یکی از آن محله هایی که در آن نداشتن سلاح سرد جای تعجب برانگیز است.پدر صفر یک کارگر زحمت کش است که ضایعات جمع آوری می کند.صفر از سن 12 سالگی نان آور خانه هم بود.یکی از روزها در حدود 6 سال پیش، در یک نزاع خیابانی در محله و از سر کودکی و بی خبری اش به راهی می رود که بی بازگشت است.او هم زندگی خود و خانواده اش را به تباهی می کشد و هم خانواده نوجوان دیگری را داغدار می کند.اکنون 6 سال از آن اتفاق گذشته است و صفر در این مدت چند بار تا پای چوبه اعدام رفته است تا قصاص شود ولی خوشبختانه این اتفاق هنوز نیفتاده تا فرصتی باشد برای بخشش یک انسان و بازگشت کودکی او به زندگی، کودکی ای که از دست رفته است.در همه این سالها جز رنج برای خانواده فقیر او و نبود فرزند خانواده مقتول چیزی باقی نمانده است. هر دو خانواده اشک ریخته اند. اکنون «صفر» پشیمان از کرده خویش است و خواهرش چشم انتظار بازگشت او به خانه تا شاید دیده مادر روشن شود.»
حالا اما بعد از 6 سال که تلخی ان روز، هرروز برای صفر و خانواده خودش و خانواده مقتول بیشتر می شدف یک شبکه اجتماعی حلقه واسطه ای شد برای آزادی یک زندانی و محکوم که تازه نوجوانی را پشت سرگذاشته و از این به بعد می خواهد زندگی جدیدی آغاز کند. بچه های جمعیت البته الان هم صفر را تنها رها نکرده اند. انها در همان صفحه اجتماعی که برای صفر ایجاد کرده بودند، اعلام کردند که قرار است با همکاری ها و هماهنگی های به عمل امده، بروبچه های جمعیت او را کمک می کنند تا بازگشت مناسبی به جامعه داشته باشد:«بعد از خروج باید مو به مو مطابق برنامه مددکاری جمعیت امام علی قدم بردارد و به محض این که شرایط فراهم شد، مشغول کار شودجمعیت امام علی برای خروج صفر از زندان برنامه هایی جهت بازپروری روحی و بازگشت مناسب به جامعه خواهد داشت.»
نتیجه ای که خود صفر هم موقع ملاقات اخر، به بروبچه های جمعیت قولش را داده بود:««بیرون که بیام می خواهم به داد خانواده ام برسم و کمک حالشان باشم و جبران بدبختی ای که این سالها برایشان ایجاد کردم، بکنم.برای همیشه هم شرمنده بزرگواری خانواده ای هستم که منو عفو کردند.»
این، دستنوشته ای است که بچه های جمعیت امام علی(ع) می گویند «صفر» بعد از شنیدن خبر آزادی اش برایشان نوشته
حالا همه منتظرند نتیجه ماجرای صفر را خیلی زود ببیند. ماجرایی که نشان داد چه طور می شود از ظرفیت شبکه های اجتماعی برای انجام کارهای خیر و خداپسندانه بهره برد.